بررسی برداشتهای انحرافی از واژه آزادی از دیدگاه مقام معظم رهبری
بِسمِ الله الرَّحمَنِ الرَّحیِم
بررسی برداشتهای انحرافی از واژه آزادی از دیدگاه مقام معظم رهبری
استاد راهنما: بتول رستمیان
نویسندگان(مینا علیجان زاده، حدیثه تمیزی، ثریا خانی)
حوزه علمیه حضرت فاطمه(س) خسروشاه، آذربایجان شرقی
چکیده
آزادی از اساسیترین بحثهای زندگی است و از دیرباز مورد توجه انسان بوده است. زیرا آزادی خواسته همه انسانهاست و همه دوست دارند آزاد زندگی کنند و در زندگی خود دست به انتخاب بزنند. امروزه یکی از مباحث رایج در جامعه ایران بحث آزادی است و هر کسی چه مردم عادی و چه صاحبنظران در مورد آزادی معانی مختلفی بیان میکنند و در این میان غربیها و دشمنان اسلام هم بیکار ننشسته معانی و مفاهیم ضد و نقیضی از آزادی را که به نفع خود و به ضرر مردم ایران است را مطرح میکنند. بنابراین ضرورت ایجاب میکند که با نوشتن مقالات در مورد مفهوم آزادی به بیان درست آن پرداخته شود تا مردم در مورد آن خلط نکرده و به معنی واقعی آن پی ببرند. و این نوشتار بر آن است تا با توجه به بیانات مقام معظم رهبری دانشمند بزرگ اسلام مفهوم آزادی را از چند جهت که عبارتند از « آزادی بیان، آزادی فکری، آزادی فرهنگی،آزادی اجتماعی، آزادی زنان» بیان کند. معظم له آزادی را یک امر ضروری و در شمار حقوق طبیعی و اولیه بشری میدانند که از سوی دولتها به مردم اعطا نشده است بلکه نعمتی از طرف خداوند است.
کلید واژه ها: آزادی، رهایی، استقلال، اختیار
مقدمه
مسئله آزادی جزء مسائلی است که از دیر باز در جوامع اسلامی و غرب مورد توجه قرار گرفته است. اما این که آزادی واقعی چیست و چگونه میتوان به آن دست یافت. و یا این که آیا برای آزادی چهارچوبی وجود دارد یا نه؟ متفکران و اندیشمندان مسلمان و غرب نظرات متفاوتی دارند که توجه و تفکر در نظرات آنها و اینکه چه نظراتی درست یا نادرست است خالی از لطف نیست.
با توجه به این که نظرات اندیشمندان غربی در مورد آزادی به سرعت در جامعه اسلامی در حال پیشرفت است و مردم جامعه اسلامی بین آزادیهایی که اسلامی بیان میکند و آزادی که غرب برای آنان معنا میکند خلط ایجاد کرده و در فهم معنای واقعی و عمل کردن به آن سردرگم میشوند. با این که در مورد آزادی، مقالاتی چون: انواع آزادی از دیگاه اسلام و غرب، آزادی در تفکر کانت ، آزادی از نظر مارتین هایدِگِر و آزادی و مبانی آن از دیدگاه استاد مطهری و … با این وجود، ضرورت ایجاب میکند که نظرات دانشمندان اسلامی را که با بهرهگیری از دین مبین اسلام میباشد را به طور گسترده در بین اقشار مختلف مردم ترویج داده تا برداشتهای انحرافی از چنین واژههایی به حداقل برسد. که یکی از این دانشمندان بزرگ اسلام، رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنهای میباشد که در این مقاله سعی بر این شده تا با توجه به بیانات و سخنرانیهای ایشان در صحنهها و زمانهای مختلف در مورد واژه «آزادی» در حیطیه اجتماعی ، سیاسی و آزادی بیان و … به برداشتهای انحرافی که از این واژه میشود را پاسخ داده شود.
مفهوم شناسی
آزادی
آزادی در لغت: لغویان برای آزادی معانی متعدّدی گفتهاند؛ از جمله، آن را به حریّت، خلاف بندگی و رقیت و عبودیت و اسارت و اجبای، قدرت عمل و ترک عمل ، قدرت انتخاب(دهخدا، لغتنامه دهخدا، ج۱، ص117.)و استقلال در عمل و از آمیختگی رها شدن (حسین بن محمد راغب اصفهانی، مفردات، ج۱، دار القلم، 1416، ص۲۲۴.)معنا کردهاند.در فرهنگ بزرگ سخن هم چنین معنا شده: 1-رها بودن از قید و بند، نبودن مانع یا مزاحم برای انجام کاری، 2-اسیر ، زندانی یا گرفتار نبودن، 3-از نظر سیاسی : امکان عملی کردن خواستهها به صورت فردی یا جمعی؛ حق اقدام و انتخاب بدون دخالت دیگران: آزادی احزاب ، ازادی بیان، آزادی سیاسی، آزادی کار، ازادی مطبوعات ، 4-برده و بنده نبودن؛ در تحت مالکیت کسی نبودن، رهایی از بندگی 5- آسوده خاطر بودن، فراغت خاطر(انوری، 1386، ص89)
تعریف اصطلاحی آزادی: برای آزادی در میان اندیشمندان به تعریف مشترکی نرسیدهاند. تنوع و تعدد بحث از آزادی و ابعاد مختلف آن از آن روست که هر اندیشورزی با توجه به پیش فرضها و مسلک و مرام خویش به تعریف این واژه مهم و اساسی در زندگی سیاسی بشر پرداخته و شاخصهای ویژهای برای آن شمرده است.( لکزایی، 1382،ص 19)
به هر تقدیر بر تعریف آزادی اتقان حاصل نشده است؛ اما در یک تعریف ساده و ابتدایی و البته فارغ از هرگونه قید و بندی میتوان آزادی را به فقدان مانع در راه خواستههای انسان تعریف کرد. آزادی یعنی انسان کاری را که بخواهد بتواند انجام دهد و مانعی در راه آن نباشد و قادر باشد چیری را انتخاب کند و از چیز دیگری در گذرد.( لکزایی، همان،ص 21)
مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای دﺭ ﺑﺎﺏ ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺁﺯﺍﺩﻱ، بیان میکنند که «ﻣﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺍﺳﺘﻘﻼﻝ ﺭﺍ - که ﺷﻌﺎﺭ دیگر ﻣﺎﺳﺖ - ﺑﻪ کاﺭ گیریم ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﻣﺴﺘﻘﻞ فکر کﻨﻴﻢ ؛ ﺗﻘﻠﻴﺪﻱ ﻭ ﺗﺒﻌﻲ فکر نکنیم. اگر ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ که پایه ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻭ پیشرفتهای ﻣﺎﺳﺖ، ﺑﻨﺎ ﺷﺪ ﺍﺯ دیگران ﺗﻘﻠﻴﺪ کنیم ﻭ چشمهایمان ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮ ﺭﻭﻱ ﺩﺭیچهﺍﻱ که تفکرات ﻏﺮﺑﻲ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺎ ﻣﻲ ﺩﻫﺪ، ﺑﺎﺯ کنیم، ﺧﻄﺎﻱ ﺑﺰﺭگی ﻣﺮتکب ﺷﺪﻩﺍﻳﻢ ﻭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺗﻠﺨﻲ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﻴﺎﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ.» رهبر معظم انقلاب بر این عقیده هستند که مفهوم آزادي ريشه در مکتب قرآن و اهل بيت دارد. (ﺑﻴﺎﻧﺎﺕ ﻣﻌﻈﻢ ﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻠﻰ گروهی ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ دانشگاه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺪﺭّﺱ - 12 /ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ/ 1377)
رهایی
معنای لغوی: رهایی. [ رَ ] ( حامص ) رهائی.آزادی. خلاص. نجات. ( ناظم الاطباء ). مقابل گرفتاری ( دهخدا، لغت نامه دهخدا ) (رَ ) (حامص) خلاص(معین، 1386) . نجات، آزادی. (عمید، 1371)
معنای اصطلاحی: باز شدن قید از مسیر جریان اراده به طور نسبی (جعفری ، 1390، ص 403)
استقلال
معنای لغوی: استقلال، مصدر باب استفعال از ریشه «قلل»، به معنای بالارفتن و ارتفاعگرفتن،( زبیدی، ۱۴۱۴ق.، ص۶۲۹.) به راه خود رفتن(ابنفارس، ۱۴۰۴ق.،ج 3، ص 5) یا بارها را برداشتن و جداشدن و رفتن(زبیدی، همان. ص۶۲۹) آمده است. از اینرو استقلال به معنای مشغول کاری شدن، بدون مشارکت دیگری(دهخدا، ۱۳۷۳ش، ج 2، ص ۱۸۴۲) و در تصمیمات یا رفتار خود تابعِ دستور یا خواستِ دیگران نبودن؛ داشتن حق یا توانایی تصمیمگیری در اداره کارها، مستقل بودن و از نظر سیاسی به معنی: آزادی عمل داشتن کشوری در وضع و اجرای قوانین و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مربوط به خود، انجام دادن کار بدون یاری دیگران(انوری، 1386، ص 386)آمده است
معنای اصطلاحی : امامخمینی(ره) استقلال را در وابستهنبودن به غیر،(امامخمینی، ۱۳۸۹ش. صحیفه امام ، ج5 ص 476) سرپیچی از پیروی بیگانگان،( امامخمینی، همان، ج1ص 288) نفی دخالت و نفوذ بیگانگان و قطع دست آنان،( امامخمینی، همان، ج 3ص 317) به دستگرفتن سرنوشت و مقدرات خویش،( امامخمینی، همان، ج18 ص 344) اداره مستقل مملکت و تحت نظر دیگران نبودن(امامخمینی، همان، ج4 ص 277) به کار برده و در مجموع استقلال را یک مفهوم فراگیر در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی دانسته است.
اختیار
معنای لغوی اختیار: [ اِ ] (ع مص ) گزیدن . برگزیدن . (تاج المصادر) (زوزنی ). استراء. گزین کردن . خَیره . (منتهی الارب ). انتخاب (لغتنامه دهخدا، ص 1513) و دیگر لغویان چنین معنا کردهاند.1- آزادی در عمل؛ قدرت اراده2- میل و خواست 3- از نظر فلسفی: حالت ارادی انسان برای انجام کاری یا ترک آن مقابل جبر4- برگزیدن؛ انتخاب(انوری،1386، ص 285-286)
بدنه تحقیق
در مورد آزادی؛ این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئلة آزادی در کشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است که میفرماید: «لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُرّا»؛ از این روشنتر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همهی انواع آزادی میشود. یا آن جمله دیگری که معروف است: «استعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا؛» این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است که «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بکنید در حالی که خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهجالبلاغه کلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد و در بقیّه[منابع اسلامی]. بنابراین این سلسله ارزشها و سلسله معارف و منظومهی معرفتی و منظومهی ارزشی به این صورت است. پشت سر اینها احکام است؛ یعنی «باید» و «نباید»ها، «بکن» و «نکن»ها؛ این احکام اسلامی -چه فردی و چه اجتماعی- همه برخاسته از آن معارف است و منطبق بر آن ارزشها است؛ یعنی همه این تکالیفی که خدای متعال برای فرد مسلِم قرار داده است، نشئتگرفتهی از همان مفاهیم اصلی و معرفتی است و منطبق با مفاهیم ارزشی است و کمککننده به صعود در این راه است. (سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران ، 03/01/1399)
شریعت اسلامى اگر در جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را - آزادى افراد را، آزادى فردى را - تأمین میکند، هم آزادى ملت را که اسم آن استقلال است - استقلال یعنى آزادى در ابعاد یک ملت، که وابستة به کسى و به جایى نباشد؛ یک ملت آزاد یعنى ملتى که به هر صورت تحت نفوذ و سیطرة مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد - تضمین میکند، [هم] عدالت را در جامعه تضمین میکند، هم معنویت را تضمین میکند؛ این چهار عنصر اصلى است: آزادى، استقلال، عدالت، معنویت. اگر شریعت اسلامى بر جامعه حاکم شد، این پدیدههاى اساسى در نظم جامعه اسلامى، خود را نشان میدهند. (بیانات در مراسم بیست و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، 14/03/1393)
مسئلة آزادی یکی از مبانی معرفتی است که در اسلام مطرح شده… آزادی خیلی مهم است. مهمترین بخش نظریّة آزادی در اسلام، آزادی از این چهارچوب مادّه است. نگاه مادّی میگوید شما یک روز دنیا آمدید، چند سال هم زندگی میکنید، بعد هم معدوم میشوید، همه ما محکوم به معدوم شدن هستیم. در این قفس مادّی، یک آزادیهایی به شما میدهند؛ آزادی شهوت، آزادی غضب، آزادی ظلم، همه جور آزادی؛ این آزادی نیست. آزادی، آزادی اسلامی است؛ اسلام ما را در چهارچوب مادّه محصور نمیکند. «خُلِقتُم لِلبَقاءِ لا لِلفَناء؛» «شما برای ماندن خلق شدهاید، آفریده شدهاید، نه برای از بین رفتن.» ما معدوم نمیشویم، از بین نمیرویم.
مردن، آخرِ کار نیست؛ مردن شروع یک مرحلهی جدید، [و در واقع] مرحلهی اصلی است. وقتی شما با این نگاه، نگاه کردید، آنوقت میتوانید اوج بگیرید و دیگر برای حرکت شما، برای پیشرفت شما، برای تعالی شما حدّی وجود ندارد؛ این آزادی است. همهی آزادیهای زندگی، [اعمّ] از آزادی شخصی، آزادی عقیده، رها شدن از اسارتِ تحجّر و جمود و خمود و عقبماندگیهای گوناگون و تعصّبات بیمورد و رهایی از اسارت ابرقدرتها و رهایی از اسارت دیکتاتورها، ناشی از این مبنای آزادی اسلامی است؛ باید روی اینها فکر کنید، باید روی اینها کار کنید. راهکارش هم این نیست که حالا بنده بیایم مثلاً نیم ساعت با شما صحبت بکنم؛ باید خودتان باید کار کنید؛ باید فکر کنید، کتاب بخوانید. ( بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان در سال 29/01/1402)
ﻣﺴﺄﻟﻪ «ﺁﺯﺍﺩﻱ» یکی ﺍﺯ ﻣﻘﻮﻻﺗﻲ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ کرﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ کلمات ﺍﺋﻤّﻪ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻼﻡ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻣؤکد ﻭ مکرّر ﺭﻭﻱ ﺁﻥ ﺗﺄکﻴﺪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺗﻌﺒﻴﺮﻱ که ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺍﺯ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻲکنیم، ﻣﺮﺍﺩﻣﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻄﻠﻖ ﻧﻴﺴﺖ که ﻫﻴچ ﻃﺮﻓﺪﺍﺭﻱ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺪﺍﺭﺩ. فکر ﻧمیکنم کﺴﻲ ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺑﺎﺷﺪ که ﺑﻪ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻄﻠﻖ ﺩﻋﻮﺕ کند. ﻣﺮﺍﺩﻣﺎﻥ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻌﻨﻮﻱ ﻫﻢ که ﺩﺭ ﺍﺳﻼﻡ ﻭ ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ ﺳﻄﻮﺡ ﺭﺍﻗﻲ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﻫﺴﺖ، ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﺁﻥ ﻣﺤﻞ ّ ﺑﺤﺚ ﻣﺎ ﻧﻴﺴﺖ. ﺁﺯﺍﺩﻱ ﻣﻌﻨﻮﻱ چیزی ﺍﺳﺖ که ﻫﻤﻪ کﺴﺎﻧﻲ که ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﻮﻳﺎﺗﻨﺪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ ﻣﺤﻞ ّ ﺭﺩ ﻭ ﻗﺒﻮﻝ ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﻨﻈﻮﺭ ﺍﺯ«ﺁﺯﺍﺩﻱ» که ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺟﺎ ﺑﺤﺚ ﻣﻲ کﻨﻴﻢ «ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ» ﺍﺳﺖ ؛ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ یک ﺣﻖ ّ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻧﺪﻳﺸﻴﺪﻥ،گﻔﺘﻦ، ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ کردن ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ. ﻫﻤﻴﻦ ﻣﻘﻮﻟﻪ، ﺩﺭ کﺘﺎﺏ ﻭ ﺳﻨّﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺠﻠﻴﻞ ﻗﺮﺍﺭ گرفته ﺍﺳﺖ. ﺁﻳﻪ ﺷﺮﻳﻔﻪ 157ﺳﻮﺭﻩ «ﺍﻋﺮﺍﻑ» ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ: «ﺍﻟّﺬﻳﻦ ﻳﺘﺒّﻌﻮﻥ ﺍﻟﺮّﺳﻮﻝ ﺍﻟﻨّﺒﻲ ﺍﻻﻣّﻲ ﺍﻟّﺬﻱ ﻳﺠﺪﻭﻧﻪ ﻣکﺘﻮﺑﺎ ً ﻋﻨﺪﻫﻢ ﻓﻲ ﺍﻟﺘّﻮﺭﻳﺔ ﻭﺍﻻﻧﺠﻴﻞ ﻳﺄﻣﺮﻫﻢ ﺑﺎﻟﻤﻌﺮﻭﻑ ﻭ ﻳﻨﻬﺎﻫﻢ ﻋﻦ ﺍﻟﻤﻨکﺮ ﻭ ﻳﺤﻞ ّ ﻟﻬﻢ ﺍﻟﻄﻴّﺒﺎﺕ ﻭ ﻳﺤﺮّﻡ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺨﺒﺎﺋﺚ ﻭ ﻳﻀﻊ ﻋﻨﻬﻢ ﺍﺻﺮﻫﻢ ﻭ ﺍﻻﻏﻼﻝ ﺍﻟّﺘﻲ کانت ﻋﻠﻴﻬﻢ». ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ یکی ﺍﺯ ﺧﺼﻮﺻﻴﺎﺕ پیامبر ﺭﺍ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﺩﻫﺪ که ﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﻴﺮﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ گردن ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺑﺮ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ ﻭ «ﺍﺻﺮ» ﻳﻌﻨﻲ ﺗﻌﻬّﺪﺍﺕ ﺗﺤﻤﻴﻠﻲ ﺑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ میگیرید. ﻣﻔﻬﻮﻡ ﺧﻴﻠﻲ ﻋﺠﻴﺐ ﻭ ﻭﺳﻴﻌﻲ ﺍﺳﺖ. ﺍگر ﻭﺿﻊ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺩﻳﻨﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﺩﻳﻨﻲ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﻣﻲﺩﺍﻧﻴﺪ که ﺍﻳﻦ «ﺍﺻﺮ» - ﺍﻳﻦ ﺗﻌﻬّﺪﺍﺕ ﻭ پیمانها ﺗﺤﻤﻴﻠﻲ ﺑﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ - ﺷﺎﻣﻞ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﺑﺎﻃﻞ ﻭ ﺧﺮﺍﻓﻲ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﻗﻴﻮﺩ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻏﻠﻄﻲ که ﺩﺳﺘﻬﺎﻱ ﺍﺳﺘﺒﺪﺍﺩ ﻳﺎ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﻳﺎ ﺗﺤﻤﻴﻖ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﺤﻤﻴﻞ کرده ﺑﻮﺩ، میﺷﻮﺩ. «ﺍﻏﻼﻝ» ﻫﻢ که ﻏﻞ ﻭ ﺯﻧﺠﻴﺮﻫﺎﺳﺖ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ. ( ﺑﻴﺎﻧﺎﺕ ﻣﻌﻈﻢ ﻟﻪ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻠﻰ گروهی ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ دانشگاه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺪﺭّﺱ - 12 /ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ/ 1377)
در این بخش از مقاله به چند مورد از آزادی اشاره میشود که برگرفته از بیانات گوهر بار مقام معظم رهبری است:
1-آزادی بیان
بدیهیست منظور از آزادی عقیده و بیان، اموریست که اعلام و اظهار آنها نه تنها تنشی به قوانین ثانیه الهی وارد نمیکند بلکه باعث شکوفایی افکار، بازدهی افهام، برانگیختن عقول، تدابیر امور و تحکیم اصول میگردد.(عطائی اصفهانی ، ص 165)
تعاریف مختلفی از آزادی بیان ارائه شده است. بهطور کلی این آزادی به معنای حق قانونی افراد برای بیان نظرات و عقاید خود و جستوجوی آزادانه اطلاعات و نظرات مختلف بدون ترس از سانسور یا برخورد قانونی است. بر اساس اسناد قانونی مهم بینالمللی، آزادی بیان عبارت است از حق جستوجو، دریافت و انتشار اطلاعات و ایدهها از هر نوعی و با هر وسیلهای.( آمنه صرامی، 1401)
در برخی از جوامع نظیر انگلستان، اعتقاد بر این است که همه مردم آزادند نظرات خود را بیان کنند، حتی اگر توهینآمیز باشند. بااینحال، بیان توهینآمیز عواقبی را در پی دارد که باید به آنها توجه کرد. به آزادی بیان در قانون اساسی ایران هم اشاره شده است. در اصل ۲۴ قانون اساسی میخوانیم:
« نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند.» ( اصل 24 قانون اساسی) تفصیل آن را قانون معین میکند. اصل ۲۳ این قانون هم آزادی عقیده را یکی از لوازم آزادی بیان شمرده است: «تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.» ( اصل 23قانون اساسی) بر همین اساس، به نظر کارشناسان حقوقی، عقاید افراد جزو حریم خصوصی آنهاست و تا زمانی که آن را ابراز نکردهاند، کسی حق تفتیش آن را ندارد. ( آمنه صرامی، همان)
اهمّیّت این انقلاب و علّت اینکه این انقلاب زلزله در دنیا ایجاد کرد، این نبود که یک حکومتی را سرنگون کرد؛ نه، علّت این بود که یک منظومه فکری نو را به دنیا عرضه کرد و امروز هم همچنان در اکناف عالم، این منظومه فکری در حال پیشرفت است. با وجود سعیای که در اخفاء آن و کتمان آن میکنند، این منظومه فکری دستبهدست میگردد و بسیاری از دلها در دنیا - چه در دنیای اسلام، چه در حدّ کمتری در خارج از دنیای اسلام- [به آن] جذب میشوند؛ دلها هنوز متوجّه این منظومه است و این منظومه فکری همچنان طراوت و تازگی خودش را حفظ کرده. ( آمنه صرامی، 1401)
یکی از اجزای مهمّ این منظومه فکری که خیلی هم جاذبه دارد، عبارت است از نفی ظلم، نفی استکبار، نفی استبداد -استبداد هم اعم است از استبدادی که حکّامی و حکومتهایی در کشورهای خودشان نسبت به مردم خودشان انجام میدهند، و آن استبداد و دیکتاتوریای که نظام سلطه در سطح جهان بهوجود میآورد- این یک بخشی از این منظومه فکری است. عزّت ملّتها، عزّت ملّی و در کشورهای اسلامی عزّت اسلامی؛ استغناء ملّتها از تکیه کردن به دیگران و آویزانِ قدرتها بودن؛ اینها جزو مجموعه فکری اسلام است. استقلال همهجانبه -استقلال بسیار امر مهمّی است- استقلال فکری، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، که از همه مهمتر هم استقلال فکری است که میتواند بقیة این استقلالها را بهدنبال خودش بیاورد؛ اینها جزو چیزهایی است که در نظام فکری اسلامی و آن منظومة فکری اسلامی وجود دارد و همینها است که جاذبه میدهد؛ و اینها طراوت دارد، اینها کهنهشدنی نیست، اینها تمامشدنی نیست. (بیانات رهبری در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 12/06/1394)
این شعار معروف «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی»، تقریباً نوعی حرکت از خاص به عام است، یعنی ذکر عام بعد از خاص است؛ اوّل میگوییم «استقلال»، بعد میگوییم «آزادی». استقلال بخشی از آزادی است یعنی اگرچنانچه آزادیِ فردی را ملاحظه کنیم، این یک روی سکّه است، امّا آزادیِ از سلطهی قدرتها و ابرقدرتها روی دیگر سکّه است؛ این هم آزادی است؛ پس بنابراین استقلال جزو آزادی است و کسانی که آزادی میخواهند اگرچنانچه استقلال را نفی کنند در واقع با آزادی مخالفند. استقلال، بخشِ غیرقابل انفکاک از آزادی است یعنی جزئی از آزادی است. جزئی از مفهوم آزادی، استقلال یک کشور است؛ آزادیِ در مقیاسِ یک ملّت است؛ معنای این استقلال است. آنوقت همه اینها جزو جمهوری اسلامی است؛ یعنی جمهوری اسلامی هم، نه فقط آزادی است، نه فقط استقلال است، بلکه شامل اینها هم هست و شامل معارف فراوان دیگر. اینها را وقتی ما تشریح میکنیم برای افراد مخاطب خودمان، میبینیم این جاذبه دارد؛ اینها دلها را جذب میکند. (بیانات در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 12/06/1394)
مرحوم حاج احمد آقا (رضوان الله علیه) برای ما نقل میکرد که امام یک پیام مفصّلی -به نظرم پیام حج بود- داده بودند؛ حاج احمد آقا گفت من به فکر افتادم در آمریکا که میگویند آزادی بیان هست، این پیام امام را در یکی از مطبوعات آنجا پخش کنیم. میگفت پیغام دادم به دوستانمان که آنجا بودند، گفتم هر چه پول لازم باشد من در مقابل این میدهم [تا چاپ شود] -مثل اطّلاعیّه که پول میدهند پخش میکنن- گفت هیچ نشریهای حاضر نشد این را چاپ کند. [علیرغم ادّعای] آزادی بیان، بیان حقایق! حاضر نشدند اعلامیّة امام را چاپ کنند. نویسندهی کتابی دربارهی لانهی جاسوسی که تفصیلات لانهی جاسوسی را نوشته و جزو خود عناصر آنجا بوده، گفت ما در آمریکا با هر ناشری تماس گرفتیم که این را چاپ کند قبول نکرد، هیچ ناشری قبول نکرد؛ تا بالاخره رفتیم کانادا آنجا یک ناشری را پیدا کردیم او قبول کرد، بعد داشتند پشیمانش میکردند؛ دائم تلفن، تهدید و مانند این چیزها. دیکتاتوری رسانهای یعنی این؛ آن وقت ادّعا میکنند که ما طرفدار آزادی بیان هستیم!( بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، 19/11/1400)
«تأمین آزادیهای مشروع»؛ یکی از وظایف قوّهی قضائیّه تأمین آزادیهای مشروع است. خیلی دقیق نوشتهاند؛ آزادی مطلق نیست، آزادی مشروع. آزادی مشروع همان است که شرع اجازه میدهد. قانون اساسی این است. در ذیل حکم شرع، آزادیهای مردم باید تأمین بشود. خب، دستگاههای قدرت به طور طبیعی در یک مواردی دچار معارضه میشوند؛ چه کسی باید در این زمینه به داد مردم برسد؟ قوّهی قضائیّه؛ یعنی یکی از کارهای مهمّ قوّهی قضائیّه همین است.(بیانات رهبری در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه، 06/04/1402)
آزادی بیان یکی از حقوق بشری در جوامع و دنیای مدرن است. درک مفهوم و محدودیتهای این آزادی به ما کمک میکند که در احیای حقوق بشری خود موفق باشیم. وجود آزادی بیان در جامعه نشانگر برقراری دموکراسی در آن است و به مردم کمک میکند مسائل و علم روز را بهتر بیاموزند. اطلاع از نظرات موافق و مخالف لازمه یادگیری است.( آمنه صرامی، 1401، B2n.ir/d96448 )
2-آزادی فکری
این آزادی فکری که ما شعارش را میدهیم و هر کس شعارش را بدهد ما قبول میکنیم، اثرش پیشرفت فکری است؛ یعنی اگر پیشرفت فکری نباشد، علم و مانند اینها هم اگر گیر یک ملّتی بیاید، به دردش نخواهد خورد؛ فکر باید کار کند، حرکت کند و پیشرفت داشته باشد در مجموعِ ملّت، که این هم جز با آزادی فکر اصلاً امکانپذیر نیست؛ یعنی بدون آزادی فکری، پیشرفت فکری امکانپذیر نیست. ( بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 19/12/1400)
در حوزههای علمیه، دانشگاه و محیطهای فرهنگی و مطبوعاتی، هو کردن کسی که حرف تازهای میآورد، یکی از بزرگترین خطاهاست؛ بگذارید آزادانه فکر کنند.( بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، 29/03/1385)
بیشک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است. من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزهگوئی و کفرگوئی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد. حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشهوران گردد. بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است.(نامه تاریخی رهبر انقلاب به عده ای از فضلای حوزه و داشگاه در تاریخ 16/11/1381)
برای بیدار کردن عقل جمعی، چارهای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدنسازی و جامعهپردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود. بنظر میرسد که هر سه روش پیشنهادی شما [پیشنهاد فضلای حوزه و دانشگاه] یعنی تشکیل 1) «کرسیهای نظریهپردازی» 2) «کرسیهای پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسیهای نقد و مناظره»، روشهائی عملی و معقول باشند و خوبست که حمایت و مدیریت شوند بنحوی که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود.( همان)
رهبر انقلاب در مورد عواقب تنزل فکری جامعه اسلامی چنین بیان میکنند: «متأسفانه گروهی بدنبال سیاستزدگی و گروهی بدنبال سیاستزدائی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گردابوار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریانساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیلهای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند. در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویشاند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند.»( نامه تاریخی رهبر انقلاب، همان)
نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرمافزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است.(همان)
3-آزادی فرهنگی
مقام معظم رهبری در مورد آزادی فرهنگی بیاناتی را در دیدار با اقشار مختلف عرضه داشتهاند که از میان آنها به بیان چند مورد اکتفا کردهایم زیرا که بیان همه فرمایشات معظم له از مجال مقاله خارج است.
«مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنه فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حسّاس باشند، باید هشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصّریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیر فرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینه مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم… یک سؤالی اینجا ممکن است مطرح بشود که بگویند: خب شما میگویید مسئولین کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آیا این با آزادی ــ که از شعارهای انقلاب است و جزو پایههای جمهوری اسلامی است ــ منافاتی ندارد؟ جواب این است که نخیر، با آزادی هیچ منافاتی ندارد؛ آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همهی ضابطهها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشهی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد بهعنوان اینکه این آزادی است. همچنان که اگر هروئین و بقیّهی موادّ مسمومکنندة بدن و بدبختکننده خانوادهها را کسی بخواهد بین این و آن توزیع کند، نمیشود بیتفاوت نشست. اینکه ببینیم کسانی با استفادهی از هنر، با استفاده از بیان، با استفادهی از ابزارهای گوناگون، با استفادهی از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، این جور آزادی در هیچ جای دنیا نیست! در هیچ جای دنیا. همان کشورهایی که ادّعای آزادی میکنند، در آن خطوط قرمزی که دارند، بشدّت سختگیرند. شما ببینید در کشورهای اروپایی کسی جرئت نمیکند راجع به هولوکاست[هولوکاست (Holocaust)، به معنای «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود»] حرف بزند که معلوم نیست اصل این قضیّه واقعیّت دارد یا ندارد، یا اگر واقعیّت دارد، به چه شکلی بوده؛ اظهار نظر درباره هولوکاست، تردید درباره هولوکاست، یکی از بزرگترین گناهان محسوب میشود، جلویش را میگیرند، طرف را میگیرند، زندانی میکنند، تعقیب قضائی میکنند؛ مدّعی آزادی هم هستند. آنچه که برای او خطّ قرمز است، در مقابل او با چنگودندان میایستد. چطور از ما توقّع دارند که خطوط قرمز اعتقادی و انقلابی کشورمان و جوانانمان را ندیده بگیریم؟ ( بیانات رهبری در حرم مطهر رضوی، 01/01/1393)
امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) زندگی مردم در محیط ظهور اسلام را، محیط فتنه توصیف کرده است: «فی فِتَنٍ داسَتهُم بِاَخفافِها وَ وَطِئَتهُم بِاَظلافِها»؛ فتنه یعنی آن فضای غبارآلودی که چشمهای انسان قادر بر دیدن در آن فضای غبارآلود نیست؛ راه را نمیبیند، صلاح را تشخیص نمیدهد؛ این وضعیّت مردمی بود که در آن منطقهی پرمحنت و پرملال زندگی میکردند. در کشورهای بزرگ، در تمدّنهای موجود آن زمان هم که حکومتهایی داشتند، ملّتهایی داشتند، همین وضع به شکل دیگری حاکم بود. اینجور نیست که فرض کنیم زمان ظهور اسلام جزیرةالعرب مردم بدبختی داشت و دیگران خوشبخت بودند؛ نه، غلبهی حکومتهای جائر و ظالم، نادیده گرفتن شأن انسان و انسانیّت، جنگهای خانمانبراندازی که میان قدرتها و برای قدرتطلبی به راه انداخته میشد، زندگی مردم را تباه کرده بود. ملاحظهی تاریخ نشان میدهد که دو تمدّن معروف آن روز، یعنی تمدّن ایران ساسانی و تمدّن امپراتوری رُم وضعیّتی داشتند که دل انسان به حال تودهی مردم و قشرهای مختلف انسانها که در آن جوامع زندگی میکردند، میسوزد؛ وضع زندگی آنها زندگی رقّتباری بود، در اسارت بودند. اسلام آمد، انسانها را آزاد کرد؛ این آزادی، نخست در دل انسان و در روح انسان به وجود میآید؛ و وقتی انسان احساس کرد آزادی را، احساس کرد نیاز به گسستن بندها را، نیروهای او تحت تأثیر این احساس قرار میگیرد و اگر همّت کند و حرکت کند، تحقّق عینی آزادی برای او به وجود میآید؛ اسلام این کار را برای انسانها کرد؛ امروز هم همان پیام هست در همه دنیا و در دنیای اسلام. ( بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، 29/01/1392)
جلوگیری از تولیدهای مضر و بهاصطلاح متاع و کالای مضرّ فرهنگی؛ به نظر من این جزو کارهای اساسی است. در همهی دنیا مراقبت از محصولات فرهنگی و کتاب و مانند اینها وجود دارد؛ کجای دنیا است که وجود نداشته باشد؟ یکجا را به من نشان بدهید. این خانم ابتکار اینجا حاضر است؛ خود ایشان به من گفت کتابی که ایشان نوشته بود، در آمریکا امکان چاپ پیدا نکرد؛ هیچ ناشری حاضر نشد -نه اینکه آن ناشر آنقدر تعصّب داشته باشد؛ نه، اگر کتاب پرفروشی باشد، هر ناشری میآید این کار را انجام بدهد؛ [بلکه] از ترس و از مراقبت- تا بالاخره در کانادا مثلاً فرض کنید یک ناشری را پیدا میکند و آن ناشر، آن هم به نظرم با ترسولرز [چاپ کرد یا نکرد]؛ چون تفاصیلش را چند سال پیش ایشان میگفت، شاید جزئیّاتش یادم نمانده. اینها را بگویید تا این آقایان بدانند و بفهمند که اینجور نیست… نخیر، در آمریکا هم همین کار میشود، در اروپا هم همین کار میشود. راجع به هولوکاست کسی جرأت ندارد حرف بزند؛ خب هولوکاست که یک مسئله اعتقادی نیست. بله، وقتی نوبت به کاریکاتورهای اهانتآمیز به مقدّسات دینی اسلام میرسد، آنجا آقایان میشوند آزادیخواه و طرفدار آزادی بیان! امّا راجع به هولوکاست که پیش میآید، نه؛ آزادی بیان وجود ندارد. مسئلهی حجاب همینجور است، مسائل دیگر همینجور است؛ بله، هر کشوری یک اصولی دارد که این اصول باید مراقبت بشود و دستگاههای حاکمیّتی باید این اصول را رعایت کنند؛ رودربایستی ندارد. اگرچنانچه میبینید فلان تئاتر، فلان فیلم، فلان کتاب، فلان نشریّه با مبانی انقلاب و مبانی اسلام مخالف است، جلویش را بگیرید و با آن برخورد بکنید. ( بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت، 04/06/1394)
فرهنگ ما، فرهنگ الهی است؛ این فرهنگ، استقلال ما را تضمین و تأمین میکند، آزادی ما را هم تأمین میکند. آن کسانی که به نام آزادی، ولنگاری را در جامعه ترویج میکنند، آزاد نیستند، اینها اسیر دستبستة فرهنگ غربیاند؛ فرهنگ غربی است که دارد اینها را هدایت میکند؛ این چه آزادیای است؟ آزادی این است که شما نیّت خودتان، ایمان خودتان، فکر خودتان، قرآن خودتان، الگوی اسلامی خودتان را داشته باشید و آن را دنبال بکنید؛ این، آزادی است، این، عظمت است، این، حریّت است؛ این باید تأمین بشود. ( بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام، 17/12/1396)
4- آزادی سیاسی
آزادی سیاسی در جامعه اسلامی یک امر ضروری است»(بیانات درخطبههای نماز جمعه 18/11/1365) « فراهم آوردن زمینههای این امر مهم بر عهده دولت و همه شهروندان به عنوان یک فرد مسلمان میباشد.» (بیانات رهبری در دیدار کارگزاران دولت،12/09/1379) آیت الله خامنهای با تاکید بر آزادی سیاسی، خطاب به همه بیان میکنند : «در اسلام هر فردی دارای حق آزادی است و نمیتوان شخصی را به دلیل داشتن فکر سیاسی مؤاخذه کرد.» گرایشهای سیاسی و اندیشههای سیاسی در جامعه اسلامی آزاد است. هیچ کس را به جرم داشتن یک فکر سیاسی یا یک فکر علمی نمیتوان مورد تعقیب قرار داد و اسلام اجازه این کار را نمیدهد. آنطوری که در در قرون وسطی در اروپا رایج بود و دانشمندانی را به خاطر اعتقاد به کشفیات جدید و اکتشافات علمی روز به روز زیر فشار قرار میدادند. عدهای را میکشتند بعضی را به خاطر عقاید سیاسی از بین میبردند هیچ کدام از اینها در اسلام نیست و اجازه این سختگیریها هم به مسلمانها داده نمیشود علاوه بر همه اینها تفتیش عقاید در اسلام نیست. اینکه کسی را زیر فشار قرار بدهند، که تو عقیدهات راجع به فلام کس، فلان جریان سیاسی، فلان عقیدة مذهبیچیست؟ این یک فکر غلط است. یعنی همان چیزی که در اروپا بود. (بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران در سال 17/11/1365)
5-آزادی زنان
«[غربیها] با این همه ضربهای که به زن و به حیثیّت زن و به کرامت زن وارد آوردهاند، خودشان را پرچمدار حقوق زن وانمود میکنند! یعنی اینها از [قضیّهی] حقوق زن در دنیا دارند استفاده میکنند؛ یعنی واقعاً این نهایت وقاحت است. حالا یک وقت کسی از یک جاهایی یک اطّلاعات پنهانی دارد، یک وقت نه، خیلی آشکار است که دیگر واقعاً اسم نمیخواهم بیاورم؛ آدم خجالت میکشد اسم بیاورد از این چیزی که [سالهای اخیر] راه افتاد بین زنهای غربی و تعرضّهای جنسی و مانند اینها. با همه اینها، باز میگویند ما طرفدار زن هستیم، طرفدار حقوق زن هستیم! آن چیزی که در زبان بیتقوای غربیها به عنوان آزادیِ زن نامیده میشود اینها است. اینکه میگویند آزادیِ زن، مرادشان آزادی به این معنا است؛ [در نظرشان] اینها آزادی است؛ [اینها] که آزادی نیست؛ عین اسارت است، عین اهانت است. متأسّفانه در داخل، ما دیر به این نقاط رسیدیم، یعنی خیلی از این حرفها بعد از انقلاب برای ما روشن شد، وَالّا قبل از انقلاب، حتّی بعضی از بزرگان تصوّرشان این بود که این آزادیِ ارتباط زن و مرد در غرب، موجب میشود که چشم و دل مردها سیر بشود و دیگر تخلّفات جنسی انجام نگیرد؛ تخلّفاتی که گاهبهگاه گوشه و کنار انجام میگرفت، وقتی چشم و دل مردها سیر شد، دیگر این تخلّفات انجام نمیگیرد؛ این جوری فکر میکردند! حالا شما نگاه کنید ببینید که چشم و دل اینها سیر شده یا حرصشان صد برابر شده با این تعرّضهای جنسیای که انجام میگیرد؟ دائم دارند میگویند. در محیط کار، در کوچه و بازار، در همه جا، حتّی در تشکیلات منظّم و آهنینی مثل ارتش ـ که زنها هم آنجا هستند ـ تعرّض انجام میگیرد! تعرّض غیر از فسق توافقی است. حالا آن فسق توافقی به جای خود؛ علاوة بر آن، تعرّض زورکی هم انجام میگیرد؛ یعنی نه فقط چشم و دل سیر نشده، حرص و هوس در بین آنها صد برابر شده. لذاست که امروز شما نگاه میکنید در محیط غرب، تجارت جنسی هست، بردهداری جنسی هست، شکستن همه حد و مرزهای اخلاقی و انسانی هست، عرفی کردن و قانونی کردن چیزهایی [هست] که در همه ادیان حرام است.» ( بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان 14/10/1401)
یک علّت اینکه در قرن نوزدهم و بعد، قرن بیستم ـ بیشتر قرن نوزدهم ـ مسئله آزادی زن مطرح شد، برای این بود که زنها را از خانه بیرون بکشند، ببرند کارخانه، با مزد کمتر از آنها استفاده کنند. عین همین قضیّه در مورد آزادی سیاهان در آمریکا اتّفاق افتاد در جنگهای داخلی آمریکا در ۱۸۶۰ ــ یعنی تقریباً صد و شصت سال پیش که در آن جنگهای داخلی چندسالهی آمریکا [طیّ] چهار سال، بیش از یک میلیون کشته دادند؛ بین شمال و جنوب جنگ بود ـ که دنبالهی این جنگها مسئلهی آزادی غلامان، آزادی بردگان سیاهپوست مطرح شد. در جنوب، کشاورزی بود، در شمال صنعت بود. جنوب مرکز بردگان بود، بردهها بیشتر در جنوب بودند که کشاورزی میکردند، شمالیها احتیاج داشتند به کارگرِ ارزان، به این سیاهها احتیاج داشتند؛ جنجال آزادی بردهها را شمالیها شروع کردند. شما اگر این کتاب رمان کلبه عمو تام را خوانده باشید، میبینید؛ این تقریباً مال دویست سال پیش است؛ این کلبه عمو تام، نوشته نزدیک دویست سال قبل [است]؛ مال همان وقتها است. آنها را تشویق میکردند، از اینجا فرار میکردند، آن طرف میبردند؛ برای چه؟ برای اینکه آزاد باشند؟ نه، برای اینکه کارگر ارزان لازم داشتند؛ کارگر ارزان! تقلّبِ حضراتِ متمدّنینِ غربی در مسائل گوناگون از این قبیل است. حالا البتّه امثال و نظایر زیاد دارد. ( بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان 14/10/1401)
زن در منطق اسلام و معرفت اسلامی یک الگویی دارد، یک چهارچوبی برای زن معیّن شده است؛ این چهارچوب، یک چهارچوب کامل است. یعنی زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان است، اثرگذارِ در اجتماع است، دارای رشد علمی و معنوی است، مدیر کانون بسیار مهمّ خانواده است، مایه آرامش جنس مرد است؛ همه اینها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است؛ همین خصوصیّاتی که پیغمبر اکرم در بیانات متعدّد به مناسبت تمجید از فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یا خدیجه کبرا یا به نحو کلّی دربارهی زن بیان کرده؛ این الگوی اسلامی است.
در مقابلِ آن، یک الگوی انحرافی وجود دارد که در دورههای مختلفِ زمان متفاوت بوده؛ امروز آن الگوی انحرافی، الگوی زن غربی است. در این دورهای که ما زندگی میکنیم، بهجای همه خصوصیّات برجسته و ممتازی که در زن اسلامی مشاهده کردیم، خصوصیّت و امتیاز عمده زن غربی امروز این است که بتواند نظر مردان را جلب کند و در معرض التذاذ[لذّت، لذّت بردن] مردان قرار بگیرد. لذا شما میبینید شاخصه زن غربی، امروز عبارت است از برهنگی.
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد میشنود. زن میتواند در میدانهای اجتماعی حضور فعّال داشته باشد، تأثیرگذاری اجتماعی عمیق داشته باشد. امروز زنان کشور ما در بخشهای مختلف چنین تأثیرگذاریای دارند؛ درعینحال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، فاصله میان زن و مرد، در معرض سوءاستفاده مردان قرار نگرفتن، خود را در حدّ وسیله التذاذ مردان بیگانه و زیادهطلب پایین نیاوردن و تحقیر نکردن، جزو خصوصیّات زن ایرانی و زن مسلمانِ امروز است. ما البتّه این الگو را داریم، این چهارچوب را داریم، در میان بانوان ما کسانی هستند در حدّ بسیار خوب، بعضی در حدّ اعلای این الگو دارند زندگی میکنند، بعضی هم در حدود متوسّطند؛ به هرحال، این الگو وجود دارد و مبنای کار زن ایرانی این است. ( بیانات در دیدار مداحان اهلبیت (ع)، 17/12/1396 ، https://khl.ink/f/39136)
6-ضد آزادی و ضد عدالت
بعد از بیان انواع آزادیها خالی از لطف نیست که بیانات رهبری را در مورد ضد آزادی و ضد عدالت هم آورده شود. معظم له در دیدار با بسیجیان چنین بیان فرمودند:
«یک نکته اساسی در اینجا وجود دارد و آن این است که نظام سلطه -که تعبیری است که ما وارد قاموس سیاسی کردیم؛ نظام سلطه یعنی نظام جبّاران، نظامی که در رأس ادارة آن جبّارانند و دنیا را تقسیم میکنند به دو قسمت؛ یک قسمت سلطهگرانند، یک قسمت سلطهپذیرانند و سوّمی [وجود] ندارد، مستقل وجود ندارد؛ این نظام سلطه است- اساساً ضدّ آزادی و عدالت است؛ هم ضدّ آزادی است، هم ضدّ عدالت است. ضدّ عدالت است که خب ملاحظه میکنید: در خود کشورهای ثروتمندِ نظام سلطه مثل آمریکا، مثل بعضی از کشورهای اروپایی که اینها کشورهای ثروتمندیاند، مردم از گرسنگی کنار خیابان میمیرند؛ در تابستان بیخانمانها کنار خیابان از گرما میمیرند، در زمستان کنار خیابان از سرما میمیرند؛ بخش عمدهی ثروتِ این کشورها متعلّق به یک جمع بسیار محدودی است؛ بقیّه بایستی جان بکَنند که نانِ بخور و نمیر پیدا کنند و زندگی کنند؛ یک عدّه هم که توانایی ندارند و همان طور که گفتیم باید درون خیابانها بنشینند و زندگی کنند؛ [بنابراین] ضدّ عدالت است. این مال کشورهای خودشان است؛ نسبت به مردم دنیا هم آنچه بتوانند، بدون محابا بیعدالتی انجام میدهند».
ضدّ آزادی [هم] هست؛ مهمترین نوع آزادی ملّتها، آزادی عمومی کشور است؛ یعنی استقلال. یک وقت دیگر بنده گفتم که استقلال یعنی آزادی یک ملّت؛ وقتی ما از استقلال حرف میزنیم، یعنی از آزادی یک ملّت حرف میزنیم که آزادانه بتواند کار خودش را انجام بدهد. نظام سلطه ضدّ این آزادی است؛ یک روز با استعمار، یک روز با استعمار نو، یک روز با شیوههای امروز -که شیوههای جنگ نرم است- پدر ملّتها را دارند درمیآورند؛ البتّه هر جا لازم باشد با نیروی نظامی وارد میشوند و هیچ اِبائی هم نمیکنند. امروز آمریکاییها وارد منطقه شرق فرات در سوریه میشوند، میگویند هم که ما برای خاطر نفت آمدهایم! مگر خانهی شما است؟ یک کشور دیگر است، امّا میگوید اینجا نفت هست، ما برای نفت آمدهایم؛ یعنی خجالت نمیکشند که این را صریح بیان کنند. یا بیاجازه بلند میشوند میآیند وارد یک کشوری میشوند مثل کشور عراق، نه به سراغ دولت آن کشور میروند، نه به سراغ پایتخت آن کشور میروند، آنجا پایگاه دارند، میروند داخل پایگاه خودشان! یعنی آزادی ملّتها را، استقلال ملّتها را رسماً مورد توهین قرار میدهند. پس نظام سلطه، هم ضدّ عدالت است، هم ضدّ آزادی است.( بیانات در دیدار بسیجیان، 06/09/1398)
اسلام پرچمدار عدالت و آزادی است؛ اسلام پرچمدار عدالت است، پرچمدار آزادی است، آن هم پرچمدار بیرودربایستی، پرچمدار صریح. اسلام پنهان نمیکند حرف خودش را؛ صریح با ظلم و با بیعدالتی مواجهه میکند، مقابله میکند. اوایل انقلاب که آمریکاییها درگیر با انقلاب بودند و همین تحریمها و مشکلات و مانند اینها بود، در همین اثنا شوروی وارد افغانستان شد؛ امام در همان روز اعلام کردند به شوروی و آن طور که در ذهنم هست، سفیر شوروی را احضار کردند، از قول امام به ایشان گفتند که شما چرا وارد افغانستان شدهاید؛ یعنی آن روز هر کس در دنیا میگفت «خب شما با آمریکا طرفید، حالا فعلاً این جوری با این مواجه نشوید»؛ امام این حرف را اصلاً قبول نداشت. بنده رئیسجمهور بودم، در بعضی از مجامع جهانی که شرکت میکردیم، آن روز آمریکا بود و شوروی بود و مقابلِ هم بودند، ما هر دوی اینها را میکوبیدیم؛ هم آمریکا را، هم شوروی را، بدون ملاحظه؛ اسلام این جوری است، اسلام ناب این جوری است. آنهایی که دم از اسلام میزنند و حاضرند زیر بار استکبار جناح سرمایهدار دنیا یا جناح سوسیالیست دنیا -که بود یک روزی- بروند، از اسلام فاصله دارند. اسلام، صریح در مقابل نظام سلطه است؛ یعنی طرفدار عدالت و آزادی است.( بیانات در دیدار بسیجیان، همان)
پس بنابراین، درگیری و مواجهه و مقابله به طور قهری وجود دارد؛ حالا درگیریِ نظامی به دلایلی نیست، چه بهتر؛ امّا انواع و اقسام درگیریهای دیگر وجود دارد. تقابل در هر نقطهای طبق اقتضائات حتمی است؛ منتها این مهم است که اسلام در هر نقطهای باشد، در هر قالبی بُروز بکند، نظام سلطه با او مخالف است به خاطر این جهتی که گفتم؛ منتها وقتی که اسلام در قالب یک نظام سیاسی، در قالب یک دولت، یک قدرت که ملّتی دارد، دولتی دارد، ارتشی دارد، نیروهای مسلّحی دارد، تواناییهای علمیای دارد، دانشگاهی دارد، این جور وقتی مثل جمهوری اسلامی بُروز میکند و ظهور میکند، دشمنی آنها صد برابر میشود. این جور نیست که دشمنی نظام سلطه با فلان حزب اسلامی مثلاً در فلان کشور، قابل مقایسه باشد با دشمنی او با جمهوری اسلامی؛ جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی مستقر، مستحکم، دارای عرض و طول، دارای همهی دستگاههای لازم، دارای قدرت بیان، دارای قدرت تأثیرگذاری، دارای قدرت حضور و نفوذ در همهی نقاط عالم، هشتاد و چند میلیون جمعیّت را دارد اداره میکند؛ آن وقت دیگر دشمنیشان با این نظام، دشمنی فوقالعادهای است؛ این حقیقتی است که اگر کسی به این توجّه نداشته باشد، در ممشای [روش، طریق ] سیاسی خود اشتباه خواهد کرد. نظام سلطه بر آن است که با همه وجود، با همه خباثت، با همه قدرت، با نظام اسلامی مواجه بشود، روبهرو بشود؛ تصمیمشان این است. بنده بارها گفتهام، هر کاری که آمریکا و نظام سلطة همراه آمریکا، دربارة ایران و علیه ایران و ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی میتوانستند انجام بدهند، انجام دادهاند؛ هر کاری نکردند، چون نمیشده بکنند، یک دلایلی وجود داشته، به خاطر آن دلایل نمیشده انجام بدهند؛ هر کاری ممکن بوده انجام بدهند، انجام دادهاند در دشمنی. و نتیجه این است که مشاهده میکنید؛ این درخت عظیم، این شجرة طیّبه، شجرة طوبی، روزبهروز اقتدار پیدا کرده؛ این بنای مستحکم، هر روز مستحکمتر از گذشته خودش را به رخ دشمن میکشد. آن وقت اینجا است که واژة مقاومت معنا پیدا میکند؛ اینکه ما میگوییم «نیروهای مقاومت، جریان مقاومت، جبهة مقاومت»، یعنی این؛ یعنی یک حقیقتی به نام اسلام در دوران معاصر سر بلند کرده است که این حرکت عظیم اسلامی، صد سال پیش، پنجاه سال پیش نبود، امروز وجود دارد که گریبان نظام سلطه را محکم میگیرد و برای آزادی و عدالت اقدام میکند؛ این به وجود آمده؛ آنها هر توانی که دارند، میخواهند در مقابل این به خرج بدهند که این را عقب برانند؛ اینجا است که «فَلِذَلِکَ فَادعُ وَاستَقِم»؛ (شوریٰ: ۱۵؛ «بنابراین به دعوت پرداز، و همانگونه که مأمورى ایستادگى کن …») هم دعوت لازم است، هم استقامت لازم است؛ مقاومت یعنی این. ( بیانات در دیدار بسیجیان، 06/09/1398)
7-آزادیِ مطلق
در مورد آزادی مطلق رهبر انقلاب در خطبه های نماز جمعه تهران در سال 1365چنین فرمودهاند که« در درجه اول باید بدانیم که آزادی به معنای رها بودن از هر قید و بند و ندیدن مانع بر سر راه و این که هر کاری که مایل است و دوست دارد، آن را انجام دهد؛ در هیچ یک از مکتبها، فرهنگها و نظرات فلسفی و اجتماعی به صورت یک ارزش ذکر نشده است. از آزادیِ بیبند و باری و آزادیِ مطلق، هیچ کس در دنیا طرفداری نکرده، و ممکن نیست در برخورداری از آن کسی مؤفق باشد. اگر فرض کنیم در جامعة بشری، انسان در هر کاری که مایل است انجام بدهد آزاد باشد و هیچ مانعی بر سر راه او نباشد، نفس این آزادی به طور طبیعی آزادی بسیاری از مردم دیگر را محدود و راحتی، امنیت و آزادی آنها را سلب خواهد کرد.. بنابراین آزادی انسانیت و جامعة انسانی به صورت مطلق، اصلاً نه ممکن است و نه کسی طرفدار آن است.» (محمدی، 1385)
نتیجه
هرجا سخن از آزادی میشود هرکس مطابق با اندیشه، عقیده و خرد خویش آن را تفسیر میکند عدهای آزادی را به معنای آن میدانند که انسان در انجام هر عملی آزاد باشد و هیچ مانعی در مقابل تمایلات او نباشد که نتیجه چنین تفکری جز هرج و مرج و اغتشاش چیز دیگری نخواهد بود. و عدهای هم آزادی را در اجرای عدالت فردی و اجتماعی و ادای حقوق اولیة فرد و جامعه میدانند. و در این میان معانی مختلفی که غربیها از آزادی فردی و اجتماعی بیان میکنند باعث سردرگمی افراد عادی مسلمان میشوند. در حالی که اگر به منابع دینی اسلام و همچنین اندیشمندان مسلمان بنگریم خواهیم دید که منظور از آزادی واقعی چیست که در این تحقیق با توجه به بیانات مقام معظم رهبری که یکی از اندیشمندان بزرگ معاصر به حساب میآیند در مورد آزادی چنین فرمودهند: یک ملت آزاد یعنى ملتى که به هرصورت تحت نفوذ و سیطرة مخالفین خود یا دشمنان خود یا بیگانگان قرار ندارد. اسلام، صریح در مقابل نظام سلطه است؛ یعنی طرفدار عدالت و آزادی است.و اینکه شریعت اسلامى اگر در جامعه بهطور کامل اجرا بشود، هم آزادىهاى عمومى و مدنى را تأمین میکند، هم آزادى ملت را که اسم آن استقلال است.
اگر در جامعه، آزادی فکر، آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی عمل وجود نداشته باشد، رشد در جامعه متوقّف خواهد شد. آزاداندیشى موجب ارتقاء سطح تفکر اجتماعى است و به مردم کمک مىکند که عمیقتر بیندیشند. برعکس خلاء آزاداندیشى، سطح فکر عمومى را پایین مى آورد و باعث مى شود تا مواجهة عمومى با پدیدهها سطحى شود. آزادی بیان تابعی از آزادی فکر است. وقتی آزادی فکر باشد، بهطور طبیعی آزادی بیان هم هست.
منابع
1. ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمدهارون، چاپ اول، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۰۴ق
2. امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، چاپ پنجم، تهران، مؤسسه تنظیم، ۱۳۸۹ش
3. انوری ،حسن ، فرهنگ بزرگ سخن، چاپ پنجم، تهران، انتشارات سخن،1386
4. آمنه صرامی،آزادی بیان چیست؟ مصادیق و محدودیتهای آن، آذر ماه 1401، B2n.ir/d96448
5. بیانات رهبری در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، 19/12/1400
6. _______در دیدار اقشار مختلف بانوان 14/10/1401
7. _______ در دیدار بسیجیان، 06/09/1398
8. _______ در دیدار جمعی از دانشجویان، 07/03/1397
9. ______ در دیدار رمضانی دانشجویان در سال 29/01/1402
10. ______در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، 12/06/1394
11. ______ در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیأت دولت، 04/06/1394
12. ______در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش، 19/11/1400
13. ______ در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام، 17/12/1396
14. ______ در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، 29/01/1392
15. ______ در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی، 29/03/1385
16. ______در مراسم بیست و پنجمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره)، 14/03/1393
17. ______ در خطبههای نماز جمعه 17/11/1365
18. ______ در دیدار کارگزاران دولت،12/09/1379
19. ______ در حرم مطهر رضوی، 01/01/1393)
20. ______ در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه، 06/04/1402
21. _____ ﺩﺭ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﻴﻠﻰ گروهی ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻳﺎﻥ دانشگاه ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻣﺪﺭّﺱ - 12 /06/ 1377
22. جعفری ، محمد تقی، تحقیق در دو نظام حقوق جهانی بشر (از دیدگاه اسلام و غرب) و تطبیق آن دو بر یکدیگر، چاپ پنجم، تهران، موسسه تدوین و نشر آثار استاد علامه محمد تقی جعفری،1390
23. دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ج 2و1، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش
24. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات، ج۱، دار القلم، 1416
25. زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق
26. سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران ، 03/01/1399)
27. عطائی اصفهانی، محمد علی، آزادی و حقوق بشر در اسلام، چاپ دوم، قم، انتشارات حضرت عباس(ع)، بی تا
28. عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ هشتم ۱۳۷۱
29. لکزایی، شریف، آزادی سیاسی در اندیشه آیت الله مطهری و آیت الله بهشتی، قم، مؤسسه بوستان کتاب، 1382
30. محمدی، منوچهر، آزادی در نگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنهای، تهران، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلای اسلامی، 1385
31. معین، محمد، فرهنگ معین، چاپ 3، تهران، انتشارات زرین، 1386
32. نامه تاریخی رهبر انقلاب به عده ای از فضلای حوزه و داشگاه در تاریخ 16/11/1381